English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4868 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
destructor U تخریب کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
command destruct signal U علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
dismantling shot U تیر تخریب کننده
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
Other Matches
underwater demolition U تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
destruction site U منطقه تخریب مهمات محل تخریب
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
demolitions U تخریب
fail soft U تخریب
demolition U تخریب
destroyed U تخریب شد
destruction U تخریب
rupture U تخریب
vandalism U تخریب
ruptures U تخریب
ruination U تخریب
degradation U تخریب
rupturing U تخریب
demolished U تخریب کردن
demolishing U تخریب کردن
destruction radius U حداکثرشعاع تخریب
destruct system U سیستم تخریب
destruction site U منطقه تخریب
demolition U تخریب کردن
underwater demolition U تخریب زیرابی
bomb disposal U تخریب بمب
demolitions U تخریب کردن
destruct U تخریب کردن
demolish U تخریب کردن
destruction fire U تیر تخریب
demolishes U تخریب کردن
destructivity U قدرت تخریب
fail soft U تخریب تدریجی
cratering charge U خرج تخریب
rupture U تخریب کردن
criminal damage U تخریب جزائی
hard core U مصالح تخریب
demolition belt U نوار تخریب
subversion U انهدام تخریب
rupturing U تخریب کردن
rubble hard core U مصالح تخریب
oxidative degradation U تخریب اکسایشی
fail safe U تخریب امن
fail-safe U تخریب امن
demolition target U هدف تخریب
demolition kit U جعبه تخریب
rheodestruction U تخریب جریان
ruptures U تخریب کردن
demolition kit U جعبه وسایل تخریب
demolition firing party U گروه مسئول تخریب
destruction radius U شعاع تخریب مین
destruction area U منطقه تخریب مهمات
vasto U حکم یا دستور تخریب
demolition belt U کمربند تخریب منطقهای
concussion detonation U خرج تخریب ضربتی
concussion detonation U خرج اماده به تخریب
demoralization U تخریب روحیه کردن
xylotomous U دارای قابلیت تخریب چوب
petard U خرج تخریب دیواره و پایه پل
destroyed U ازبین رفت تخریب شده
countermine U سیستم تخریب مین به طور خودکار
cratering charge U خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
inert ammunition U مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
command destruct signal U علامت تخریب موشک با فرمان دور
bomb cemetery U محل تخریب بمبهای عمل نکرده
property disposition U ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
charged demolition U مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
intruder operation U تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
mudcapping U نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
creptation U تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
demoralising U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizing U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizes U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralize U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralised U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralized U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
destroys U تخریب کردن منهدم کردن
destroy U تخریب کردن منهدم کردن
destroying U تخریب کردن منهدم کردن
access procedures U روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
attenuant U اب کننده
sensor U حس کننده
skittish U رم کننده
thinner U کم کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com